گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر نوجوان
جلد بیست و نهم
سوره جنّ




ما قرآن عجیبی شنیدهایم
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
1 قُلْ اوُحِیَ اِلَیَّ اَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقالُوا اِنّا سَمِعْنا قُرْآنا عَجَبا
به سخنانم گوشفرادادهاند، سپسگفتهاند: ما قرآن عجیبی شنیدهایم . « جن » بگو: بهمن وحی شدهاست که جمعیاز
بنا به گفته جمعی از ارباب لغت و تفسیر به 3 تا 9 نفر گفته میشود . « نَفَر »
داراي عقل ، شعور ، فهم ، درك ، تکلیف ، مسؤولیت ، آشنایی به لغت و توجه به « جن » این آیه بهخوبی نشان میدهد که طایفه
فرق بین کلام اعجازآمیز هستند ، همچنین خود را موظف به تبلیغ حق میدانند و مخاطب خطابهاي قرآن نیز
میباشند .
106 ) سوره جنّ )
صفحه 43 از 78
آنها حق داشتند که قرآن را سخنی عجیب بشمرند ، زیرا هم لحن و آهنگ آن عجیب است و هم نفوذ و جاذبهاش ، هم محتوا و
تأثیرش عجیب است و هم آورنده آن که درس نخوانده بود و به این ترتیب آنها اعتراف به اعجاز قرآن نمودند .
2 یَهْدي اِلَی الرُّشْدِ فَامَنّا بِهِ وَ لَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنا اَحَدا
که بهراهراست هدایتمیکند،لذامابهآنایمان آوردهایم و هرگز احدي را شریک پروردگارمان قرار نمیدهیم .
تعبیر بسیار گسترده و جامعیاست که هر گونه امتیازي را در بر میگیرد، راهی است صاف ، بدون پیچ و خم ، ، « رُشْد » تعبیر به
روشن و واضح که پویندگان را به سرمنزل سعادت و کمال میرساند .
3 وَ اَنَّهُ تَعالی جَدُّ رَبِّنا مَا اتَّخَذَ صاحِبَۀً وَلا وَلَدا
واینکهبلنداست مقامباعظمتپروردگار ما و اوهرگز براي خود همسر و فرزندي انتخاب نکرده است .
آورده ، به معنی " قطع " « مفردات » در « راغب » آنچنان که « جَد »
( جزء بیست و نهم ( 107
است و از آنجا که هر وجود باعظمتی از موجودات دیگر جدا میشود ، این واژه به معنی عظمت آمده و اگر به پدربزرگ ،
جد گفته میشود ، آنهم به واسطه بزرگی مقام یا سنّ او است .
گویندگان جنّ ، در اینجا مخصوصا روي این مطلب تکیه میکنند که خداوند همسر و فرزندي ندارد و این تعبیر
احتمالًا اشاره به نفی خرافهاي است که در میان عرب وجود داشت ، میگفتند : ملائکه دختران خدا هستنداز همسري
از جن که خداوند براي خود برگزیده است .
4 وَ اَنَّهُ کانَ یَقُولُ سَفیهُنا عَلَی اللّهِ شَطَطا
و اینکه سفیهان ما درباره خداوند سخنان ناروا میگفتند.
است که بعد از مخالفت فرمان خدا ، نسبتهاي ناروایی به ساحت « ابلیس » در اینجا همان مفهوم فردي را دارد و اشاره به « سَفیه »
مقدس او داد ، حتی به دستور پروردگار دایر به سجده بر آدم ، رسما اعتراض کرد و آن را دور از حکمت شمرد و
خود را برتر از آدم پنداشت .
108 ) سوره جنّ )
بر وزن وسط ) به معنی خارج شدن از حدّ اعتدال و دور افتادن است ، لذا به سخنانی که دور از حق است ، شطط گفته ) « شَطَط »
میشود و نیز به همین دلیل حاشیه نهرهاي بزرگ که از آب فاصله زیادي دارد و دیوارههایش بلند است ، شط نامیده
میشود .
از جن بوده ، مؤمنان جن به این وسیله از او ابراز تنفر میکنند و سخن او را گزافه و شطط مینامند ، هرچند « ابلیس » از آنجا که
ظاهرا عالم و عابد بود ، اما عالم بیعمل، عابدخودخواه و منحرف و مغرور، از مصداقهاي روشن سفیهاست .
5 وَ اَنّا ظَنَنّا اَنْ لَنْ تَقُولَ الاِْنْسُ وَ الْجِنُّ عَلَی اللّهِ کَذِبا
و اینکه ما گمان میکردیم که انس و جن هرگز دروغ بر خدا نمیبندند .
این سخن اشاره به تقلید کورکورانهاي بود که این گروه قبلًا از دیگران داشتند و براي خدا شریک و شبیه و همسر و فرزند قائل
بودند ،
( جزء بیست و نهم ( 109
میگویند : اگر ما این مسایل را از دیگران بدون دلیل پذیرفتیم ، به خاطر خوشباوري بود ، هرگز خیال نمیکردیم که انس و جن
به خود جرأت دهند که چنین دروغهاي بزرگی به خدا ببندند ، ولی اکنون که در مقام تحقیق برآمدیم و حق را دریافتیم و به آن
صفحه 44 از 78
ایمان آوردیم ، حالا پی به غلطبودن اینتقلید ناروامیبریم و بهاین ترتیب به اشتباه خود و انحراف مشرکان جن اعتراف میکنیم .
6 وَ اَنَّهُ کانَ رِجالٌ مِنَالاِْنْسِ یَعُوذوُنَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادوُهُمْ رَهَقا
و اینکه مردانی از بشر به مردانی از جن پناه میبردند و آنها سبب گمراهی و طغیانشان میشدند .
بر قلب و « ترس » و « طغیان » و « گناه » و « گمراهی » در اصل به معنی پوشاندن چیزي با قهر و غلبه است و چون « رَهَق »
روح آدمی مسلط شده و آن را میپوشاند، به این معانی تفسیر شده است .
مفهوم آیه ، مفهوم وسیعی است که هرگونه پناه بردن افرادي از انسانها به جن را شامل میشود ، زیرا در میان عرب کاهنان
بسیاري از مشکلات را حل میکنند و از آینده خبر « جن » زیادي وجود داشتند که معتقد بودند به وسیله طایفه
میدهند .
110 ) سوره جنّ )
شده « رِجالٌ مِنَ الْجِن » ضمنا از این آیه استفاده میشود که طایفه جن نیز ، مرد و زن دارند ، زیرا در آن تعبیر به
است .
7 وَ اَنَّهُمْ ظَنُّوا کَما ظَنَنْتُمْ اَنْ لَنْ یَبْعَثَ اللّهُ اَحَدا
و اینکهآنها گمانکردندهمانگونهکهشماگمان میکردید که خداوند هرگز کسی را ( به نبوّت ) مبعوث نمیکند .
این آیات همچنان سخنان مؤمنان جنّ است که به هنگام تبلیغ قوم خود بیان داشتند و از طرق مختلف آنها را به سوي اسلام و قرآن
دعوت نمودند و گفتند : هنگامی که ما با دقت به آیات این کتاب آسمانی گوش فرا دادیم ، حقانیت آن را به روشنی درك کردیم
، مبادا شما هم مانند مشرکانِ انسانها راه کفر پیش گیرید و به سرنوشت آنها گرفتار شوید .
( جزء بیست و نهم ( 111
این تعبیر هشداري است به مشرکان که بدانند وقتی جن ، منطقش این است و داوریش چنین ، بیدار شوند و به دامن
قرآن و پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله چنگ زنند .
8 وَ اَنّا لَمَسْنَا السَّمآءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَسا شَدیدا وَ شُهُبا
و اینکه ماآسمانرا جستجوکردیم و همهرا پُر از محافظان قوي و تیرهاي شُهُب یافتیم .
9 وَ اَنّا کُنّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ یَسْتَمِعِ الاْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهابا رَصَدا
و اینکهماپیشازاین بهاستراقسمعدرآسمانهامینشستیم، اما اکنون هرکس بخواهد استراق سمع کند ، شهابی را در کمین خود
مییابد .
میباشد که معنی آن معروف است ، ولی دراینجا کنایه از طلب و جستجو است . « لمس » از ماده « لَمَسْنا »
112 ) سوره جنّ )
به معنی نگاهبان و بعضی آن را اسم جمع دانستهاند « حارِس » جمع « حَرَس »
در اصل به معنی شعلهاي است که از آتش زبانه میکشد و به شعلههاي آتشینی که در آسمان به صورت خط ممتد « شِهاب »
میگویند ، طبق تحقیقات دانشمندان امروز آنها قطعه سنگهاي کوچکی هستند که در فضاي « شهاب » ظاهر میشود نیز
بیرون از کُره زمین در حرکتند ، هنگامی که به زمین نزدیک شوند ، تحت تأثیر جاذبه آن قرار گرفته و با سرعت به طرف
زمین سقوط میکنند ، هنگامی که وارد جَو یعنی قشر هواي فشرده محیط به زمین شوند ، به خاطر برخورد شدید با آن داغ و
آتشین و به صورت شعله سوزانی درمیآیند و سرانجام خاکستر آنها بر زمین مینشیند .
میشود ، این « کمین کردن » بر وزن حَسَد ) به معنی آمادگی براي انتظار چیزي است که در فارسی از آن تعبیر به ) « رَصَ د » واژه
صفحه 45 از 78
واژه گاه بهمعنی اسمفاعل یعنی کسی یاچیزيکه در کمین نشسته، نیز آمده است.
( جزء بیست و نهم ( 113
جریان استراق سمع قوم جن
سپس مؤمنان جن به یکی از نشانههاي صدق گفتار خود که در جهان طبیعت براي همه جنّیان قابل درك است ، اشاره کردهاند .
آیا این وضع تازه ، دلیل بر این حقیقت نیست که با ظهور این پیامبر و نزول کتاب آسمانی او دگرگونی عظیمی در جهان رخ داده
است ؟ چرا شما قبلًا قدرت بر استراق سمع داشتید و الآن احدي توانایی بر این کار ندارد ؟ آیا مفهوم وضع جدید این
نیست که دوران شیطنت و کهانت و فریب پایان گرفته و شب تاریک جهل به پایان رسیده و آفتاب عالمتاب وحی و
نبوّت طلوع کرده است ؟
لارْضِ اَمْ اَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدا 􀂛 10 وَ اَنّا لا نَدْري اَشَرٌّ اُریدَ بِمَنْ فِی ا
و اینکه ( با این اوضاع و احوال ) ما نمیدانیم آیا اراده شرّي درباره اهل زمین شده یا پروردگارشان اراده کرده است آنها را
هدایت کند .
114 ) سوره جنّ )
آنهاگفتند: ما نمیدانیم آیا اینامر مقدمهنزول عذاب و بلا از سوي خدا است یا مقدمه هدایت آنها ؟
ولیمؤمنانجنقاعدتابایدفهمیدهباشندکه ممنوعیتازاستراق سمع که باظهور پیامبراسلام صلیاللهعلیهوآله مقارنبوده،
مقدمههدایتانسانهاو برچیده شدن دستگاه کهانت و خرافات دیگري مانند آن است و این چیزي جُز اعلام پایان یک دوره
تاریک و آغاز دورانی نورانی نمیتواند باشد .
به مسأله استراق سمع دلبستگی خاصی داشت ، هنوز نمیتوانست باور کند که این محرومیت یک نوع خیر و « جن » اما از آنجا که
برکت است وگرنه روشن است که کاهنان در عصر جاهلیت با اتکاء به همین مسأله استراق سمع سهم بزرگی در گمراه ساختن
مردم داشتند.
قابل توجه اینکه آنها در این جمله هدایت را به خدا نسبت میدهند ، ولی شر را به صورت فعل مجهول بدون نسبت به خدا ذکر
میکنند ، اشاره به اینکه آنچه از سوي خدا میرسد ، خیر و هدایت است و شر و فساد از خود مردم و سوء استفاده آنها از
نعمتهاي الهی و مواهب آفرینش ناشی میشود .
( جزء بیست و نهم ( 115
ما حق را شنیدیم و تسلیم شدیم
11 وَ اَنّا مِنَّا الصّالِحُونَ وَ مِنّا دوُنَ ذلِکَ کُنّا طَرائِقَ قِدَدا
و اینکه درمیان ما افراديصالح و افراديغیرصالحند و ما گروههاي متفاوتی هستیم .
بر وزن ضد ) و به معنی" بریده شده "است و به گروههاي مختلف ، به خاطر ) « قِد » بر وزن پسر ) جمع ) « قِدَد » واژه
اینکه قطعههاي جدا از هم هستند ، نیز اطلاق میشود .
مؤمنان جن با این سخن روشن میسازند که اصل اختیار و آزادي اراده بر آنها نیز حاکم است و افرادي صالح و غیرصالح هر دو
« شخصیت دادن » ، وجود دارند ، بنابراین زمینههاي هدایت در وجود آنها فراهم میباشد و اصولًا یکی از عوامل تأثیر تبلیغ
به طرف مقابل و توجه دادن او به وجود زمینههاي هدایت و کمال است .
صفحه 46 از 78
» این آیه در ضمن ذهنیات ما انسانها را درباره جن نیز اصلاح میکند ، زیرا در تصوّر بسیاري از مردم واژه جن با نوعی
و فساد و گمراهی و انحراف ، همراه است ، این آیه میگوید : آنها نیز گروههاي مختلفی دارند ؛ « شیطنت
صالح و غیرصالح .
116 ) سوره جنّ )
لارْضِوَ لَنْنُعْجِزَهُ هَرَبا 􀂛 12 وَ اَنّاظَنَنّااَنْلَنْنُعْجِزَاللّهَفِیا
و اینکه ما یقین داریم هرگز نمیتوانیم بر اراده خداوند در زمین غالب شویم و نمیتوانیماز پنجه قدرت او فرارکنیم .
مؤمنان جن به قوم خود هشدار دادند که اگر تصور کنید میتوانید از کیفر و مجازات خدا با فرار کردن به گوشهاي از زمین
یا نقطهاي از آسمانها نجات یابید ، سخت در اشتباهید .
13 وَاَنّالَمّاسَمِعْنَاالْهُدي امَنّابِهِفَمَنْیُؤْمِنْبِرَبِّهِفَلا یَخافُ بَخْسا وَ لارَهَقا
و اینکه ما هنگامی که هدایت قرآن را شنیدیم ، به آن ایمانآوردیم و هرکس به پروردگارش ایمان بیاورد ، نه ازنقصان میترسد
و نه از ظلم .
( جزء بیست و نهم ( 117
بر وزن شفق ) به معنی پوشاندن چیزي به زور ) « رَهَق » بر وزن شخص ) به معنی نقصان از طریق ظلم و ستم است و ) « بَخْس »
است .
منظور از آیه مورد بحث این است که ؛ مؤمنان هر کار کوچک و بزرگی را انجام دهند ، اجر و پاداش آن را
بی کم و کاست دریافت مینمایند .
14 وَ اَنّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ فَمَنْ اَسْلَمَ فَاُولئِکَ تَحَرَّوْا رَشَدا
و اینکه گروهی از ما مسلمان و گروهی ظالمند ، هرکس اسلام را اختیار کند، راه راست را برگزیده است .
15 وَ اَمَّا الْقاسِطُونَ فَکانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبا
و اما ظالمان هیزم بر آتش جهنّم گردیدند .
به معنی" تقسیم عادلانه "است ، این ماده وقتی که به صورت ثلاثی مجرد استعمال شود ( مانند این « قسط » از ماده « قاسِط »
آیه ) به معنی ظلم و انحراف از مسیر حق است .
118 ) سوره جنّ )
به معنی قصد کردن چیزي است . « تَحَرّي » از ماده « تَحَرَّوْا »
قرار گرفته ، اشاره به اینکه چیزي که انسان را از ظلم باز میدارد ، همان ایمان است وگرنه « ظالم » در برابر « مُسلم » در این آیات
یک فرد بیایمان به هر حال آلوده به ظلم و ستم خواهد شد و ضمنا نشان میدهدکه مؤمنواقعی کسی است که هرگز آلوده به ظلم
اَلْمُؤْمِنُ مَنْ اَمِنَهُ النّاسُ عَلی اَنْفُسِهِمْ وَ اَمْوالِهِمْ : مؤمن » : و ستمی نشود ، چنانکه در حدیثی از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میخوانیم
(1). « کسی است که مردم بر جان و مال خود از ناحیه او در امان باشند
اَلْمُسْلِمُ مَنْ سَلُمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسانِهِ وَ یَدِهِ : مسلمان » : و در حدیث دیگري از همان حضرت صلیاللهعلیهوآله نقل شده است
(2). « کسی است که مسلمانان از دست و زبان او آسوده باشند
. جلد 10 ، صفحه 195 ، « روحُ الْبَیان » -1
( جزء بیست و نهم ( 119
نشان میدهد که مؤمنان از روي توجه و قصد و تحقیق به سراغ هدایت میروند ، نه چشمبسته و کورکورانه « تَحَرَّوْا رَشَدا » تعبیر به
صفحه 47 از 78
و بالاترین پاداش آنها نیز همان نیل به حقیقت است که در سایه آن به همه نعمتهاي الهی نایل میشوند ، در حالی
که بدترین بدبختی ستمکاران آن است که هیزم دوزخند ، یعنی آتش از درون وجودشان زبانه میکشد .
16 وَ اَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّریقَۀِ لََاسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقا
و اگر آنها (جن و انس) بر طریقه (ایمان) استقامت ورزند، ما آنها را با آب فراوان سیراب میکنیم .
به معنی"آب فراوان "است . « غَدَق »
باران رحمت خود را بر آنها فرومیباریم و منابع و چشمههاي آبحیاتبخش را در اختیارشان میگذاریم و آنجا که آب فراوان
است ،
جلد 2 ، بابُ الْمؤمِنِ وَ عَلاماتَهُ و صِفاتَه . ، « اصول کافی » -1
120 ) سوره جنّ )
همه چیز فراوان است و به این ترتیب آنها را مشمول انواع نعمتها قرار میدهیم .
قابل توجه اینکه طبق این بیان ، آنچه مایه وفور نعمت میشود ، استقامت بر ایمان است نه اصل ایمان ، زیرا ایمان موقت و
زودگذر نمیتواند چنین برکاتی از خود نشان دهد ، مهم استقامت بر ایمان و تقوا است .
17 لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ مَنْ یُعْرِضْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِ یَسْلُکْهُ عَذابا صَعَدا
هدفایناستکه ما آنها را با این نعمت فراوان بیازماییم و هرکس از ذکر پروردگارش رويگردان شود ، او را به عذاب
شدید و روزافزونی گرفتار میسازد .
بر وزن سفر ) به معنی صعود کردن و بالا رفتن است و گاه به معنی گردنه آمده است و از آنجا که بالا رفتن از گردنهها ) « صَعَد »
، مشقتبار است ، این واژه به معنی " امور مشقتبار "به کار میرود .
( جزء بیست و نهم ( 121
شما را با نعمتهاي فراوان آزمایش میکنیم
سختتر و « عذاب » از آزمایش به وسیله « نعمت » یکی از اسباب مهم امتحان الهی ، وفور نعمت است و اتفاقا آزمایش به وسیله
پیچیدهتر است ، زیرا طبیعت فزونی نعمت ، ایجاد سستی ، تنبلی و غفلت در فرد و غرق شدن در لذایذ و شهوات است و این درست
چیزي است که انسان را از خدا دور میسازد و میدان را براي فعالیت شیطان آماده میکند ، تنها کسانی میتوانند از عوارض
نامطلوب فزونی وفور نعمت در امان بمانند که به طور دائم به یاد خدا باشند ، ذکر او را فراموش نکنند و با یادآوريهاي مداوم
خانه قلب را از نفوذ شیاطین حفظ نمایند .
وَ مَنْاَعْرَضَ عَنْ ذِکْریفَاِنَّ لَهُ مَعیشَ ۀً ضَ نْکا: هرکس از یاد من رويگردان شود ، زندگی »: چنانکه درآیه 124 سوره طهمیخوانیم
. « تنگ و سختیخواهدداشت
هذا » : و در آیه 40 سوره نمل از زبان سلیمان میخوانیم
122 ) سوره جنّ )
مِنْ فَضْ لِ رَبّی لِیَبْلُوَنی ءَاَشْکُرُ اَمْ اَکْفُرُ : این از فضل پروردگار من است ، میخواهد مرا آزمایش کند که آیا شکر او را به جا
وَ اعْلَمُوا اَنَّما اَمْوالُکُمْ وَ اَوْلادُکُمْ فِتْنَۀٌ : بدانید که اموال و » : و در آیه 28 سوره انفال آمده ؟« میآورم یا کفران میکنم
. « فرزندان شما مایه امتحان شما است
18 وَ اَنَّ الْمَساجِدَ لِلّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللّهِ اَحَدا
صفحه 48 از 78
و اینکه مساجد از آنِ خداست ، در این مساجد اَحَدي را با خدا نخوانید .
مکانهایی است که در آنجا براي خدا سجده میشود که مصداق اَکمل آن ، مسجدالحرام و مصداق ، « مَساجِ د » منظور از
دیگرش سایر مساجد و مصداق گستردهترش تمام مکانهایی است که انسان در آنجا نماز میخواند و براي خدا سجده میکند و
لارْضُ مَسْجِدا وَ طَهُورا : تمام روي زمین ، سجدهگاه و 􀂛 جُعِلَتْ لِیَ ا » : به حکم حدیث معروف پیغمبر صلیاللهعلیهوآله که فرمود
وسیله طهور ( تیمّم کردن )
( جزء بیست و نهم ( 123
1) ، همه جا را شامل میشود . ) « براي من قرار داده شده است
و به این ترتیب پاسخی است به اعمال مشرکان عرب و مانند آنها که خانه کعبه را بتکده ساخته بودند و به اعمال مسیحیان منحرف
رفته و در کلیساهاي خود خدایان سهگانه رامیپرستیدند، قرآن میگوید : تمام معابد مخصوص خداست و « تثلیث » که به سراغ
در این معابد ، جز براي خدا سجده نمیتوان کرد و پرستش غیر او ممنوع است .
« وَ اَنَّ الْمَساجِدَ لِلّهِ » تحریف در تفسیر آیه
به پیامبر صلیاللهعلیهوآله و اولیاء دین علیهمالسلام یعنی آنها را وسیله و شفیع در درگاه خدا قرار دادن ، مطلبی « توسل » مسأله
است که نه با حقیقت توحید منافات دارد و نه با آیات قرآن مجید ، بلکه تأکیدي است بر توحید و این که همه چیز از ناحیه
خدا است ، در آیات قرآن نیز کرارا به مسأله شفاعت و همچنین استغفار و طلب آمرزش
. جلد 2 ، صفحه 970 ، حدیث 3 ، « وسایل الشیعه » -1
124 ) سوره جنّ )
پیامبر صلیاللهعلیهوآله براي مؤمنان اشاره شده است .
با این حال بعضی از دورافتادگان از تعلیمات اسلام و قرآن اصرار دارند که هرگونه توسل و شفاعتی را منکر شوند و براي اثبات
مقصود خود ، دستاویزهایی پیدا کردهاند ، از جمله همین آیه ، آنها میگویند : طبق این آیه ، قرآن دستور میدهد نام
هیچکس را همراه نام خدا نبرید و جُز او را نخوانید و شفاعت نطلبید .
ولی انصاف این است که این آیه هیچ ارتباطی به مطلب آنها ندارد،بلکه هدفازآن نفی شرك، یعنی چیزيرا همردیفخدادر
عبادت یاطلبیدنحاجت، قراردادناست .
به تعبیر دیگر اگر کسی به راستی کار خدا را از غیر خدا بخواهد و او را صاحباختیار و مستقل در انجام آن بشمرد ، مشرك است ،
خدا « همردیف » به این معنی گواهی میدهد که نباید کسیرا « فَلا تَدْعُوا مَعَ اللّهِ » در جمله « مَعَ » همانگونه که واژه
دانست . « مبدأ تأثیرمستقل » و
( جزء بیست و نهم ( 125
ولی اگر از انبیاء الهی شفاعت بخواهد ، یا تقاضاي وساطت در درگاه پروردگار کند ، نه تنها آن را نفی نمیکند ، بلکه قرآن گاه
خود پیامبر صلیاللهعلیهوآله را به این معنی دعوت کرده و گاه به دیگران دستور داده از پیامبر صلیاللهعلیهوآله شفاعت بخواهند .
خُ ذْ مِنْ اَمْوالِهِمْ صَدَقَۀً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکّیهِمْ بِها وَ صَ لِّ عَلَیْهِمْ اِنَّ صَ لاتَکَ سَ کَنٌ لَهُمْ : از اموال » : در آیه 103 سوره توبه میخوانیم
آنها زکات بگیر تا به وسیله آن ، آنها را پاكسازي و ( هنگام گرفتن زکات ) به آنها دعا کن که دعاي تو مایه آرامش آنها
. « است
یا اَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا اِنّا کُنّا خاطِئینَ : اي پدر ! » : و در آیه 97 سوره یوسف از زبان برادرانش خطاب به پدر میخوانیم
صفحه 49 از 78
. « براي ما استغفار کن که ما خطاکار بودیم
سَوْفَ اَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبّی : به زودي » : یعقوب نیز این تقاضا را نه تنها انکار نکرد بلکه به آنها قول مساعد داد و گفت
. « براي شما از درگاه خداوند تقاضاي آمرزش میکنم
126 ) سوره جنّ )
بنابراین مسأله توسل و شفاعت طلبیدن به مفهومی که گفته شد ، از دستورهاي صریح قرآن است .
« جن » تحقیقیپیرامونآفرینش
چنانکه از مفهوم لغوي این کلمه به دست میآید ، موجودي است ناپیدا که مشخصات زیادي در قرآن براي او « جن »
ذکر شده است ، از جمله اینکه :
1 موجودي است که از شعله آتش آفریده شده است ، برخلاف انسان که از خاك آفریده شده است ، ( وَ خَلَقَ الْجانَّ مِنْ
. ( « 15 / اَلرحمن » مارِجٍ مِنْ نارٍ
2 داراي علم و ادراك و تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال است ( آیات مختلف سوره جن ) .
3 داراي تکلیف و مسؤولیت است ( سوره جن و اَلرحمن ).
4 گروهی از آنها مؤمن و صالح و گروهی کافرند ( وَ اَنّا مِنَّا الصّالِحُونَ وَ مِنّا دوُنَ ذلِکَ ) ( 11 / جن ) .
( جزء بیست و نهم ( 127
5 آنها داراي حشر و نشر و معادند ( وَ اَمَّا الْقاسِطُونَ فَکانُوا لِجَهَنَّمَحَطَبا ) ( 15 / جن) .
6 آنها قدرت نفوذ در آسمانها و خبرگیري و استراق سمع داشتند و بعدا ممنوع شدند ( وَ اَنّا کُنّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ
یَسْتَمِعِ الاْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهابا رَصَدا ) ( 9 / جن ) .
7 آنها با بعضی انسانها ارتباط برقرار میکردند و با آگاهی محدودي که نسبت به بعضی از اسرار نهانی داشتند ،
به اغواي انسانها میپرداختند ( وَ اَنَّهُ کانَ رِجالٌ مِنَ الاِْنْسِ یَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادوُهُمْ رَهَقا ) ( 6 / جن ) .
قالَ عِفْریتٌ مِنَ » 8 در میان آنها افرادي هستند که از قدرت زیادي برخوردارند ، همانگونه که در میان انسانها نیز چنین است
الْجِنِّ اَنَا آتیکَ بِهِ قَبْلَ اَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِکَ : یکی از گردنکشان جن به سلیمان گفت : من تخت ملکه سبا را پیش از آنکه از
39 / نمل ) . ) « جاي برخیزي ، از سرزمین او به اینجا میآورم
128 ) سوره جنّ )
وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ . . . یَعْمَلُونَ لَهُ ما یَشاءُ » 9 آنها قدرت بر انجام بعضی کارهاي موردنیاز انسان را دارند
مِنْ مَحاریبَ وَ تَماثیلَ وَ جِفانٍ کَالْجَوابِ : گروهی از جن پیش روي سلیمان به اذن پروردگار کار میکردند و براي او معبدها ،
12 و 13 / سبا ) . ) « تمثالها و ظروف بزرگ غذا تهیه میکردند
10 خلقت آنها در روي زمین قبل از خلقت انسانها بوده است ( وَ الْجانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْل ) ( 27 / حجر ) و ویژگیهاي دیگر .
« از ما بهتران » به علاوه از آیات قرآن به خوبی استفاده میشود که بر خلاف آنچه در افواه مردم عوام مشهور است و آنها را
میدانند ، انسان نوعی است برتر از آنها ، به دلیل اینکه تمام پیامبران الهی از انسانها برگزیده شدند و آنها به پیامبر اسلام که از
نوع بشر بود، ایمان آورده و از او تبعیت کردند و اصولًا واجبشدن سجده در برابر آدم بر شیطانکهبنا بهتصریح قرآن آنروزاز
(بزرگان)طایفهجن بود( 50 / کهف) دلیل بر فضیلت نوع انسان بر جن میباشد.
( جزء بیست و نهم ( 129
صفحه 50 از 78
تا اینجا سخن از مطالبی بود که از قرآن مجید درباره این موجود ناپیدا استفاده میشود که خالی از هرگونه خرافه و مسایل
غیرعلمی است ، ولی میدانیم مردم عوام و ناآگاه ، خرافات زیادي درباره این موجود ساختهاند که با عقل و منطق مطابقت ندارد و
به همین جهت یک چهره خرافی و غیرمنطقی به این موجود داده که وقتی کلمه جن گفته میشود ، مشتی خرافات نیز با آن تداعی
میشود ، از جمله اینکه آنها را با اَشکال عجیب و غریب و وحشتناك ، موجوداتی دُمدار و سُمدار، موذي و پُرآزار، کینهتوز و
بدرفتار که ممکن است از ریختن یک ظرف آب داغ در یک نقطه خالی ، خانههایی را به آتش کِشند و موهومات دیگري از این
قبیل .
درحالیکه اگر موضوع وجود جن از این خرافات پیراسته شود ، اصل مطلب کاملاً قابلقبولاست ، چراکه هیچ دلیلی بر انحصار
موجودات زنده به آنچه ما میبینیم ، نداریم ، بلکه علماء و دانشمندان علوم طبیعی میگویند : موجوداتی را که انسان با حواس
خود میتواند
130 ) سوره جنّ )
درك کند، در برابرموجوداتیکه با حواس قابلدرك نیستند، ناچیز است.
تااین اواخر که موجودات زنده ذرهبینی کشف نشده بود ، کسی باور نمیکرد که در یک قطره آب ، یا یک قطره خون ، هزاران
هزار موجود زنده باشد که انسان قدرت دید آنها را نداشته باشد .
و نیز دانشمندان میگویند : چشم ما رنگهاي محدودي را میبیند و گوش ما امواج صوتی محدودي را میشنود ، رنگها و
صداهایی که با چشم و گوش ما قابل درك نیست، بسیار بیش از آناست که قابلدرك است .
وقتی وضع جهان چنین باشد ، چه جاي تعجب که انواع موجودات زندهاي دراین عالم وجود داشته باشند که ما نتوانیم با حواس
خود آنها را درك کنیم و وقتی فجر صادقی مانند پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله از آن خبر دهد ، چرا نپذیریم ؟
به هر حال از یک طرف قرآن ، کلام ناطق صادق ، خبر از وجود جن با ویژگیهایی که در بالا ذکر شد ، داده است و از طرف
دیگر
( جزء بیست و نهم ( 131
هیچ دلیل عقلی بر نفی آن وجود ندارد ، بنابراین باید آن را پذیرفت و از توجیهات غلط و ناروا باید برحذر بود ،
همانگونه که از خرافات عوام در این قسمت باید اجتناب کرد .
این نکته نیز قابل توجه است که جن گاهی بر یک مفهوم وسیعتر اطلاق میشود که انواع موجودات ناپیدا را شامل میگردد ، اعم
از آنها که داراي عقل و درکند و آنها که عقل و درك ندارند و حتی گروهی از حیواناتی که با چشم دیده میشوند و معمولًا در
لانهها پنهانند ، نیز در این معنی وسیع وارد شدهاند : شاهد این سخن روایتی است که از پیامبر صلیاللهعلیهوآله نقل شده است که
لارْضِ ، وَ 􀂛 خَلَقَ اللّهُ الْجِنَّ خَمْسَۀَ اَصْ نافٍ ؛ صِ نْفٌ کَالرّیحِ فِی الْهَواءِ ، وَ صِ نْفٌ حَیّاتٌ وَ صِ نْفٌ عَقارِبٌ ، وَ صِ نْفٌ حَشَراتُ ا » : فرمود
صِنْفٌ کَبَنی آدَمَ عَلَیْهِمُ الْحِسابُ وَ الْعِقابُ : خداوند جن را پنج صنف آفریده است ؛ صنفی مانند باد در هوا (ناپیدا هستند)
و صنفی به صورت مارها و صنفی به صورت عقربها و صنفی همچون حشرات زمینند و
132 ) سوره جنّ )
(1). « صنفی از آنها مانند انسانند که بر آنها حساب و عقاب است
مطابق این روایت و مفهوم گستردهاش ، بسیاري از مشکلاتی که در روایات و داستانها در مورد جن گفته میشود ، حل
میگردد .
لاتَشْرَبِ الْماءَ مِنْ ثُلْمَ ۀِ الاِْناءِ وَ لا مِنْ عُرْوَتِهِ فَاِنَّ الشَّیْطانَ یَقْعَدُ عَلَی » : مثلًا در بعضی از روایات امیرمؤمنان علی میخوانیم که فرمود
صفحه 51 از 78
« الْعُرْوَةِ وَ الثُّلْمَۀِ: از قسمت شکسته ظرف و طرف دستگیره آن آب نخورید، زیرا شیطان روي دستگیره و قسمت شکسته مینشیند
(2).
است و با توجه به اینکه جاي شکسته ظرف و همچنین دسته آن محل اجتماع انواع « جن » از « شیطان » با توجه به اینکه
به مفهوم عام ، اینگونه موجودات را نیز شامل میشود ، هرچند که « شیطان » و « جن » میکروبهاست ، بعید به نظر نمیرسد که
معنی خاصی دارد که به
جلد 1 ، صفحه 186 ( ماده جن ) . ، « سفینۀ البحار » -1
. جلد 6 ، صفحه 385 ، حدیث 5 ، « کافی » -2
( جزء بیست و نهم ( 133
موجودي گفته میشود که داراي قدرت فهم و شعور و مسؤولیت و تکلیف است .
( و روایات در این زمینه فراوان است .( 1
پایان سوره جنّ
حدود 23 روایت در این زمینه مطرح شده « اولین دانشگاه و آخرین پیامبر » -1 در جلد اول کتاب
است .
134 ) سوره جنّ )
سوره